حافظیه شیراز ؛ گنجینهای از عشق و ادب فارسی

شیراز، شهر شعر و عشق، جایی است که روح فارسی در کوچهپسکوچههایش جاریست. در میان همهی یادگارهای تاریخی این شهر، حافظیه جلوۀ دیگری دارد؛ نه فقط یک آرامگاه، بلکه خانۀ ابدی عشق و اندیشۀ ایرانی. وقتی پا به این مکان میگذاری، گویی زمان ایستاده است. صدای زمزمۀ ابیات حافظ از گوشهوکنار به گوش میرسد و بوی گلهای محمدی تو را در آغوش میگیرد. در ادامه با راوی مسیر همراه باشید تا با یکی از زیباترین دیدنی های شیراز آشنا شوید.
آرامگاه حافظ، بیش از یک مقبره
حافظیه تنها جایی نیست که جسم خواجه شمسالدین محمد حافظ در آن آرمیده؛ اینجا زندهترین یادگار ادبیات فارسی است. حافظ، شاعری که غزلیاتش مرزها را درنوردیده، امروز در میان مردمش زندگی میکند. بسیاری از بازدیدکنندگان، با دیوان حافظ در دست، کنار سنگ مزارش مینشینند و تفأل میزنند، گویی او هنوز با آنها سخن میگوید. این مکان در طول تاریخ بارها تخریب و بازسازی شده، اما هر بار با شکوه بیشتری سر برآورده، چون شعر حافظ که همیشه تازه و جاندار میماند.
معماری حافظیه، رقص نور و سنگ
وقتی از دروازهی ورودی حافظیه گذر میکنی، نخست چیزی که توجهت را جلب میکند، بازی نور و سایه در میان درختان کهنسال است. معماری اینجا، مانند اشعار حافظ، پر از رمز و راز است. گنبد فیروزهای حافظیه زیر آسمان آبی شیراز، مثل نگینی میدرخشد. این گنبد که نمادی از آسمان و تعالی روح است، بر هشت ستون استوار شده، گویی هشت در بهشت را نشان میدهد.
در میان باغ، حوضهای پرآب، تصویر گنبد و درختان را در خود منعکس میکنند و فضایی رویایی میسازند. سنگ قبر حافظ، ساده اما پرابهت، در میان این همه زیبایی قرار گرفته است. دورتادور مقبره، دیوان حافظ بر روی سنگها حکاکی شده و هر کس با هر سلیقهای میتواند مصرعی را که دلتنگش است، پیدا کند.
سفر به حافظیه، سفری در زمان
بازدید از حافظیه فقط یک گردش معمولی نیست؛ مثل این است که پا به دنیای دیگری بگذاری. صبحهای زود، وقتی هنوز جمعیت نیامدهاند، سکوت خاصی بر اینجا حاکم است. پرندهها میان درختان آواز میخوانند و نسیم خنکی که از میان شاخهها میوزد، خستگی را از تن میزداید. عصرها اما حالوهوای دیگری دارد. مردم محلی و گردشگران دور هم جمع میشوند، چای مینوشند و شعر میخوانند. شبهای حافظیه، بهویژه در بهار و تابستان، پر از نور و زندگی است. چراغهایی که روشن میشوند، گویی ستارههایی هستند که به زمین آمدهاند تا راه را برای دوستداران حافظ روشن کنند.
راههای رسیدن به حافظیه
حافظیه در قلب شیراز جای گرفته، جایی که دسترسی به آن از هر نقطهی شهر آسان است. اگر از طرف دروازه قرآن به سمت حافظیه بروی، در طول مسیر میتوانی طعم واقعی شیراز را بچشی. دکههای آبلیمو و عرقیات گیاهی، بوی نان شیرینیهای تازه و صدای ساز دورهگردها، تو را تا رسیدن به مقصد همراهی میکنند. برای کسانی که دوست دارند پیادهروی کنند، فاصلهی چندانی از مرکز شهر ندارد. تاکسیها و اتوبوسهای شهری هم همیشه آمادهاند تا تو را به این مکان برسانند.
در کنار حافظیه چه ببینیم؟
گردش در حافظیه تمام شدنی نیست مگر آنکه سری هم به جاذبههای اطراف آن بزنی. دروازه قرآن، که نماد شیراز است، درست در ابتدای جادهی حافظیه قرار دارد. اگر اهل باغگردی هستی، باغ جهاننما با سروهای سر به فلک کشیدهاش، تنها چند دقیقه آنطرفتر است. کمی که جلوتر بروی، به ارگ کریمخانی میرسی؛ بنایی با دیوارهای بلند که قصههای زیادی از روزگار زندیه در خود دارد. و اگر عاشق رنگ و نور هستی، مسجد نصیرالملک با پنجرههای رنگیاش، صحنههایی فراموشنشدنی برایت میسازد.
اقامت در نزدیکی حافظیه
برای ماندن در شیراز، بهویژه اگر میخواهی چند روزی مهمان حافظ باشی، هتلهای زیادی در اطراف حافظیه وجود دارند. از هتلهای لوکس مثل هتل زندیه که ترکیبی از معماری سنتی و امکانات مدرن است، تا مهمانسراهای دنج و کمهزینهتر، هر سلیقهای را راضی میکنند. بعضی از این هتلها چنان به حافظیه نزدیکند که میتوانی از پنجرهی اتاقت گنبد فیروزهای را ببینی.
حافظیه؛ همسفر همیشگی دوستداران شعر و زیبایی
رفتن از حافظیه سخت است. اینجا جایی است که آدم دلتنگش میشود، حتی وقتی هنوز آن را ترک نکرده است. شاید به همین خاطر است که بسیاری از بازدیدکنندگان، درست وقتی میخواهند خداحافظی کنند، دوباره برمیگردند و کنار حوض مینشینند، گویی میخواهند چند دقیقهی بیشتر در این فضای پر از شعر و موسیقی بمانند. حافظیه فقط یک جاذبهی گردشگری نیست؛ اینجا خانهی روح فارسی است، جایی که هر کس میتواند گوشهای از خودش را در آن پیدا کند